ارسال شده در سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, - 23:26

 

اقا مهرداد این تی شرته که تو ویترینه رو تموم کردیم؟

-بذار ببینم..اره..فقط هموم که تو ویترینه مونده....کی می خواد؟؟

من با دست مردی که رو به رویم ایستاده بود رو نشون دادم.مهرداد یه نگاهی بهش انداخت و گفت:فکر کنم اندازشون باشه الان می رم بیارمش.

می خواستم از مهرداد تشکر کنم که یه دفعه سعید-همون پسر عبوسه- با عجله به سمت من اومد. با دیدن قیافه اش خشکم زد خیلی عصبانی بود.ناخوداگاه یک قدم به سمت عقب برداشتم نمی دونستم چشه...وقتی رسید بهم با صدایی بلند تر از حد معمول گفت:خانوم شما جای این شلوار جین ها رو عوض کردید؟؟

خواستم بگم که نیلوفر گفت این کارو بکنم ولی از لجش فقط گفتم:اره

-چرااااااااا؟؟

بایه قیافه حق به جانب جواب دادم:من باید واسه کارام از شما اجازه بگیرم؟؟ تازه شما که مسئول فروش اون قسمت نیستید چه ربطی به شما داره که این شلوارها کجا باشه؟!

باعصبانیت نگام کرد خواست جوابمو بده که با دیدن نیلوفر که از دور داشت به سمت ما می اومد چیزی نگفت و روشو برگردوند.

-بچه ها مشکلی پیش اومده؟؟

-نه نیلو جون فقط ایشون..

پرید وسط حرفمو گفت:چیزی نشده نیلوفر خانوم شما به کارتون برسید...

سعید اینو گفت و یه نگاه به من کرد من هم مجبور شدم با سر حرفاشو تایید کنم.پسره دیوونه نفهمیدم منظورش چی بود؟؟اصلا این کارش چه معنی داشت؟؟ماتم برده بود.

موقع ناهار که با نیلوفر تنها شدم ماجرا رو براش تعریف کردم و علتش رو پرسیدم.اونم نمی دونست ولی گفت:

احساس می کنم سعید از همون روز اول با تو لج کرده.. مسئول فروش شلوار جین ها هم سارا هست... سارا دختر خوبیه..

بعد چند لحظه فکر کرد و با تردید منو نگاه کرد. تعجب کردم و پرسیدم:چیزی شده؟؟

دودل بود بگه یا نه. ولی بلاخره گفت:نمی دونم شاید سارا ازش خواسته که...

بقیه حرفشو خورد. چند لحظه به حرفش فکر کردم . یه لبخند بهش زدم و گفتم: کوتاه بیا .. سارا یه همچین ادمی نیست.

خندید و با سر حرفمو تایید کرد. ولی معلوم بود ذهنش درگیر یه مسئله ایه که دوست نداره راجع بهش حرف بزنه.منم خیلی بهش اصرار نکردم نمی خواستم خیلی فضول به نظر بیام.راستش من خیلی زود هم اون قضیه رو فراموش کردم...اما نیلوفر یادش نرفت.



نظرات شما عزیزان:

مامی
ساعت17:35---20 دی 1391


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده فروغ